2009/03/17

اجباری

سرود تازه مخوان
.تلاشت از برای فریب ماست،می دانم
سردی بی بخار ماههای اخیر
اشتیاق آمدنت راخاک کرده است
تو اما پا به ماهی و
ضربان ناهماهنگ قلب من هم
.گمان آمدنت را گل نمی کند
من اینجا ایستاده ام
تا گل از گلت بشکفد
.هنگامی که نگاهمان بهم گره می خورد
!چه می دانی
من بازیگری قهارم
لبخند به لب و آغوش باز
!به پیشواز آمدنت،دوباره بهار