صفر و یک: 2012

مرد مصلوب
کنار جاده ی پرغبار
انتظار می کشد
تا اسطوره شود
برای آنانکه که خاموش در خانه اشک می ریزند
چه سود از این همه آه
وقتی از دستانت
تنها پاک کردن اشک هایت را می خواهی

هیاهو

چقدر حرف دارم
با تو كه اين روزها
گوشت پر است
از هياهوي شهر
روزي اما نه خيلي دور
هياهوي من و تو
با هزار آرزوي گل انداخته
گوش شهر را كر كرده بود
يادت هست؟

مام وطن

زمین زیر پای منی
فراخ و سترگ
به تو می بالم چونان که تو به من
کسانی اما دور یا نزدیک
سهم مرا از تو بالا کشیده اند
اینگونه است که این روزها
به هر دری می زنم
تا از تو آواره شوم

بهمن ۹۰

پنهانی

دست های ما برای هم بود
اما تو در جیبت
در کیفت
یا پشتت
چیز با ارزش تری داشتی انگار
که با هیچ ترفندی
بیرون نمیاری اش
حتی برای نجات این غریق دریای تنهایی

2012/12/17

2012/12/15

"‎تا نرفته ای

بیا با هم دیداری تازه کنیم،

فردا برای من و تو حکم قیامت دارد،

در آن شلوغی دوباره گم می شوی‎"

"‎من به نگاهی دوباره از تو دل خوشم ، گرچه آرزویی ست بیهوده ، با اینهمه ای کاش ای کاش دوباره بازگشتی بود پدر. روزت مبارک‎"

!‎اینهمه آینه را چه سود

وقتی می بینم و نمی یابمت

پنهانی تودرتوی تکرار

"‎صبح که بیاید تو هم،همراه ستاره ها می روی و مثل خوابهای نوجوانی ام پر رنگ و بی تعبیر برای همیشه قاب می شوی‎"

"‎‎... می روم، مثل آب از خاطر گلهای کنار جوی ...‎"

"‎‎.... صبح اولین روز آشنایی مان یاد هست مثل همین امروز خورشید می تابید .....‎"

"‎اين همه آبستني براي اين شب كوتاه بي ستاره سنگين است. توان ناچيز مرا پايهء ماندگاري اين يلدا بس‎"

"‎راه بیا بامن خسته گامهایم آنقدر نمی پاید که خسته شوی‎"

"‎من حجمهء اندوه را سر می کشم تو با کاسهء چه کنم چه کنمت چه می کنی‎"

"‎به سلامتی هر که هست و هرچه هست من تو را اینگونه می نوشم ساده و بی غش تنها بگذار عکسم را در تلالو حضورت ببینم و بس‎"

"‎مثل روزهای گرم تب دوست داشتنم پاییز می شود و من دوباره عاشق می شوم خزان برای من نوید عشق بازی ست‎"

جایی در دلت باز کن برايم اگر هنوز از من سير نشده اي‎"

من سایه ی توام با خستگي ات حتي تا غروب طاقت بياور مثل دردهايت در عين بزرگي تمام مي شوم‎"

من سایه ی توام با خستگي ات حتي تا غروب طاقت بياور مثل دردهايت در عين بزرگي تمام مي شوم‎"

من كه تمام روزهايم را حق تو مي دانم چه كنم كه شلوغي روزهاي عمر بزرگسالي مجال بيشترم نمي دهد ورنه تقويمم پر بود از روزهاي تو به هر بهانه اي. روزت مبارك مادر ‎"

ستارهء من! تو سالهاست كه مرده اي و جز من تمامي ساكنان اين خاك حالا هزاران سال است كه ديگر تو را با هيچ چشم مسلحي رصد نمي كنند. ‎"

2012/12/13

2012/04/18

جایی درونم درد می گیردوقتی کنارمیبا زخمهای نیمه باز سر می کنمتا خدایی ناکرده مرهم نخواهماز پنجه های نحیفت چرا که می دانمدوباره سر باز می کندروزی جایی با دردی تازه

2012/02/16

Followers

سایت هایی که می خوانم

گذشته ها

من کی هستم؟

"‎من به نگاهی دوباره از تو دل خوشم

، گرچه آرزویی ست بیهوده

، با اینهمه ای کاش ای کاش دوباره بازگشتی بود پدر.

روزت مبارک‎"

"‎صبح که بیاید

تو هم،همراه ستاره ها می روی

و مثل خوابهای نوجوانی ام

پر رنگ و بی تعبیر

برای همیشه قاب می شوی‎"

"‎‎...

می روم،

مثل آب از خاطر گلهای کنار جوی

...‎"

"‎‎....

صبح اولین روز آشنایی مان

یاد هست

مثل همین امروز

خورشید می تابید

.....‎"

"‎اين همه آبستني براي اين شب كوتاه بي ستاره

سنگين است.

توان ناچيز مرا

پايهء ماندگاري اين يلدا بس‎"

"‎راه بیا

بامن خسته

گامهایم

آنقدر نمی پاید

که خسته شوی‎"

"‎من حجمهء اندوه را سر می کشم

تو با کاسهء چه کنم چه کنمت چه می کنی‎"

"‎به سلامتی هر که هست و

هرچه هست

من تو را اینگونه می نوشم

ساده و بی غش

تنها بگذار عکسم را

در تلالو حضورت ببینم و بس‎"

"‎مثل روزهای گرم

تب دوست داشتنم

پاییز می شود

و من دوباره عاشق می شوم

خزان برای من

نوید عشق بازی ست‎"

جایی در دلت باز کن

برايم

اگر هنوز از من سير نشده اي‎"

من سایه ی توام

با خستگي ات حتي

تا غروب طاقت بياور

مثل دردهايت

در عين بزرگي

تمام مي شوم‎"

من سایه ی توام

با خستگي ات حتي

تا غروب طاقت بياور

مثل دردهايت

در عين بزرگي

تمام مي شوم‎"

من كه تمام روزهايم را حق تو مي دانم

چه كنم

كه شلوغي روزهاي عمر بزرگسالي

مجال بيشترم نمي دهد

ورنه تقويمم پر بود از روزهاي تو

به هر بهانه اي.

روزت مبارك مادر

‎"

ستارهء من!

تو سالهاست كه مرده اي و

جز من

تمامي ساكنان اين خاك

حالا هزاران سال است

كه ديگر تو را

با هيچ چشم مسلحي

رصد نمي كنند.

‎"