دست از سرم بردار
جای دستهایت بر افکارم سنگینی می کند
فشار اینهمه احساس که در دست تو جا خوش کرده را ندارم
هوای اتاق سنگین است
و سقف تا نزدیکی من آمده
انگار کمپرسور روشن است
تمام زاویه ها کج شده اند
دلم لک زده برای دو خط موازی
دنبال یک قانون می گردم که تحت هیچ شرایطی تغییر نکند
تو را به هرچیزی که قبول داری
سنگینی این همه را
از سرم بردار.
جای دستهایت بر افکارم سنگینی می کند
فشار اینهمه احساس که در دست تو جا خوش کرده را ندارم
هوای اتاق سنگین است
و سقف تا نزدیکی من آمده
انگار کمپرسور روشن است
تمام زاویه ها کج شده اند
دلم لک زده برای دو خط موازی
دنبال یک قانون می گردم که تحت هیچ شرایطی تغییر نکند
تو را به هرچیزی که قبول داری
سنگینی این همه را
از سرم بردار.