2007/06/03

عمر


من آمدم
و رفت
با گامهای تند
انگار می دوید
تا انتهای راه چیزی نمانده پس
.من نیز می دوم
در آخر مسیر
شاید یکی شویم
پیداست او ولی
دور از من است هنوز
یک پیچ مانده است
یک بیشه ی روبروست
یک جاده پر زمه
.می ترسم عاقبت از چشم هم رود
این مار پر فریب
با خط و خال خود
هی می کشد مرا
می ترسم و هنوز همپاش می دوم
اما نمی رسم
.پیش از من است او در انتهای راه
شاید از ابتدا
تا انتها فقط
او ایستاده است
آنجا کنار خط
"پایان زندگی"
.من نیز می روم

2 comments:

Tasvir Yek Zan... said...

من نیز می روم همپا با نسیم
در امتداد ماه
با فانوسی از رنگین کمان
او نیز می رسد پا به پای من
در راه زندگی
دوش به دوش من
هر ثانیه از او من زاده می شوم
در فکر پوچ او من ترانه می شوم
آخر چرا مرا با خود نمی برد
آخر چرا با او من یکی نمی شوم
(آهی می کشد به ساعتش اشاره می کند و می گوید هنوز زمان مانده تا من با تو یکی شود)

Mohsen Sarmadi said...

این کارت کمی و یا شاید هم خیلی نیمایی به نظر می رسه

همینطوره؟

تجربه جدید خیلی خوبه ولی من مخالف تغییر سبکت هستم چون سبک رایج کارهات رو خیلی می پسندم

موفق باشی