2003/02/01

شبنامه

خشم از نگاه من می بارد
و تو هراس را همبستری.
در پس اين شب تيره
در طلوع سپيده،خاطره می زايی.
من پدرِ ناچارِ فرزندِ توام
و تو از اتهام هر گناه پاک
به پاس اين تولد، فردا سياه می پوشم
و ترانهء لالايی سر خواهم داد
که من پدری شايسته ام
برای آرزوهای زاييدهء تو.