2009/01/27

مسافر


خدا کدام دعای مرا شنیده است

.که حالا تو در آستانه ،منتطر آمدنی

دستم چه باید باشد و در دل چه بخوانم

.به بهانه ی چشمهای نیمه بازت


از من هلهله مخواه

!دردانه ی زمستانی

امروز که تو می آیی سفید لوح و پا به راه
ما سالهاست که قلم روی پاکیمان کشیده ایم و
.ماههاست که تار و دف انداخته ایم

شکرانه ی آمدنت شاید
خدا باران بیاورد و ما هم به رقص درآییم
ترانه ها اما روی زبانمان زنگار بسته اند
لکنت و بی آوازی را
شاید تو درمان شوی
!مولود

1 comment:

Mohsen Sarmadi said...

اينبار هم قلمت بسیار زیبا بود
به زیبایی دردانه زمستانیت
قدمش مبارک

راستی اونروز بارون هم باريد