2002/09/07

خوابگرد

اين كه پايين مي نويسم يكي از نوشته هاي مورد علاقهء منه كه خيلي وقت پيشا سر كلاس فيزيك3 نوشتم.لطفا در موردش نظر بديد.دقدقه هاي شغلي چند روزي اجازه نميده چيز بنويسم اما حتما جبران ميكنم.

خوابگرد

شبها از بيرون
صداي پاي كسي را مي شنيدم
و مهتاب سايهء لرزان انساني را نشانم مي داد
كه بر لبهء بام راه مي رفت
-با لباس خواب وكلاهي كه ستاره ستاره از آن مي ريخت-
اطلاعيه:
در اين حوالي به تازگي ديوانهء خطرناكي پيدا شده است
مي گويند چشمهايش به سرخي گرانيت قرمز است
لطفا درب خانه هايتان را....

حتما درست مي گويند
البته قيمت گرانيت قرمز خيلي بيشتر از آن است
كه يك ديوانهء خطرناك معمولي توان خريد آن را داشته باشد.

با اينهمه دانشمندان معتقدند
كه در نواحي شمالي آفريقا
تعداد زيادي از اين نوع را مي توان يافت.
به نظر من
تئوري برخورد زمين با مشتري
همان قدر دور از ذهن به نظر مي رسد
كه احتمال پيدا شدن كيف انگليسي سيما
يا مرد خطرناك سرخ چشم در شعرمن.

با اين همه من تصميمم را گرفته ام
ديگر در اين يا آن حوالي راه نخواهم رفت
با لباس خواب،كلاه پشمي يا كفش صدا دار.

No comments: