2002/09/29

يه کار فرهنگی

دیروز با پای شکسته و تو گچ رفته بودم سينما.خوب بابا حوصله ام سر رفته بود ديگه.مردم يه جوری به آدم نگاه می کردن انگار جرم کردم آي اينکه مثل آدمی که پاش شکسته نبايد بياد سينما.اونم با عصا.خدا کنه که هر چه زودتر خوب بشم تا اينقدر زجر نکشم.نمی دونيد چقر سخته که يه جور ديگه نگاهت بکنن.مجموعه شعرم بايد بره برای حروفچينی و اين برای من خيلی خوشحال کننده است که يه ناشر برای نوشته هام پيدا کردم.

No comments: