2002/08/30

روزنگار

گاهي اوقات آدم سعي مي كنه يه سري چيزا رو نا ديده بگيره شايدم نشنيده،اما اگه اين كار باعث بشه كه ديگران فكر كنن تو خري(بلانصبت)ونمي فهمي قطعا ديگه ادامه نمي ديد مگر اينكه يكي از اعضاي مهم بدن شما(ترجيحا خانمها) مشكل داشته باشه(اصطلاحا خل باشه)آخه كدوم آدم عاقلي از يه سوراخ دو دفعه مي خوره-نيش-(حالا كه حرف نيش شد بگم اين زبون متولدين شهريور ماه آي نيش داره..)من كه از سرم گذشته اينو واسه يه سري جوونا ميگم كه مثل خودم خامن و زودي گول قر و قميشاي دخترا رو مي خورن.آقا با هم كه تعارف نداريم آره،آره نه،نه!(خوب گفتما)والا به قرآن،اصلا به اعصاب خورديش نمي ارزه.حالا پيش خودتون ميگين شب جمعه اي با دوست دخترش دعواش شده داره اين شرو ورا رو ميگه اما جون شما نباشه دقيقا همين طوره كه فكر مي كنين.حالا فردا شب وبلاگم رو بخونين همش تعريف و تمجيد از اين جنس پرياب و پر دردسره(برنامهء فردا شب مارمولك).به هر حال من كه از اين آدمايي هستم كه اگه همه چي بر وفق مرادم نباشه هي غر بزنم.حالا براي اينكه شما هم يه كم بيشتر خسته بشين و خستگي هم كاملا تو مختون بمونه يه شعر كوتاه از خودم مي نويسم....(همين ديگه تموم شد برين شعر رو بخونين)

چه خوشبينانه تو را مي نگرم
گرچه
تو بارها چشمان مرا ناديده گرفته اي.

No comments: