بی مقدمه ميرم سراغ اصل مطلب.ما آدمها عادت کرديم فقط حرف بزنيم.پای عمل که بياد وسط همهء ما کم مياريم.يکبار شده کلاهتون رو قاضي(نمی دونم چه شکليه)کنيد و بگيد آخه رو چه حسابي من فلان حرف رو زدم فلان کار رو شروع کردم فلان وعده رو دادم يا حتی فلان تصميم رو گرفتم که حالا زيرش بمونم.حالا خدا نکنه يکی پيدا شه که بخواد از ما انتقاد کنه!اون وقت با توپ پر و کاملا حق به جانب ميگيم که من تمام تلاشم رو کردم همينه که هست اصلا به تو چه مربوطه سر زياد!
من يه مطلب رو اينجا روشن کنم.پذيرفتن اين که آدم اشتباه کرده نميگم کاره سختی نيست اما اصلا بد و باعث کسر شاءن نيست.بلکه يه کارجسورانه ست که قطعا از عهدهء هر کسی بر نمياد.اولا هر کاری شدني ست و دوم اينکه هر آدمی يه مقدار توان داره.اگه فکر ميکنيد که فلان کار رو واقعا می تونيد انجام بديد حتما اگه وقت و نيرو بگذاريد می تونيد.با يه کم منطقی بودن ديگه لازم نيست بلف بزنيد يا شرمندهء کار انجام نشده ای بشيد که از عهدهء شما خارجه.
آقا اگه مرد عمل هستيد يا علی!
من يه مطلب رو اينجا روشن کنم.پذيرفتن اين که آدم اشتباه کرده نميگم کاره سختی نيست اما اصلا بد و باعث کسر شاءن نيست.بلکه يه کارجسورانه ست که قطعا از عهدهء هر کسی بر نمياد.اولا هر کاری شدني ست و دوم اينکه هر آدمی يه مقدار توان داره.اگه فکر ميکنيد که فلان کار رو واقعا می تونيد انجام بديد حتما اگه وقت و نيرو بگذاريد می تونيد.با يه کم منطقی بودن ديگه لازم نيست بلف بزنيد يا شرمندهء کار انجام نشده ای بشيد که از عهدهء شما خارجه.
آقا اگه مرد عمل هستيد يا علی!
No comments:
Post a Comment