تا به سادگی يه جشن مدرسه...
به ياد يک روز تعطيل بهاری که هيچ وقت از آن خسته نمی شوم.اگرچه خاطره اش بارها تکرار شود.
تاريخ تولد
هر روز برای من
ياد آور خاطرهء روزی است
که آغاز شدم
و برای تو
تکرار تاريخی دوباره آمدن صفحه ای از تقويم زندگی ات.
با حساب تقويمم
من در آستانهء يکسالگی ام
و تو افسوس
بار ديگر مثل هر بار
سالگرد تولد مرا فراموش کرده ای.
چهرهء من
مانند سريالهای تلوزيونی
تکراری است
-می دانم-
و تو
هر قسمت پخش نشدهء مرا
بارها ديده ای.
برای صداقتم افسوس می خورم
و برای سررسيد زندگی يکساله ام
دنبال سر آغاز جديدی می گردم
که اين بار از خاطر هيچ کس فراموش نگردد.
شايد به نيت من
از اين پس
سومين روز هر ماه را
با رنگ قرمز بنويسند
تا به اين بهانه
کودکان مدرسه ای
شادمانی تعطيلات مکررشان را جشن بگيرند.
2002/10/02
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment